کتاب خودت باش دختر اثر ریچل هالیس

کتاب خودت باش دختر اثر ریچل هالیس

ریچل هالیس مولف، نویسنده و بلاگر آمریکایی است که در کتاب خودت باش دختر با بیان خاطرات و داستان‌هایی از زندگی شخصی خودش راز موفقیت خود به عنوان یک زن موفق و یک مادر شاغل و یک کارآفرین نمونه را مطرح می‌کند. هر چند که در نگاه اول و با خواندن عنوان و مقدمه‌ی کتاب که دخترها را مورد خطاب قرار می‌دهد این تصور در ذهن خواننده ایجاد شود که این کتاب حاوی توصیه‌های کاملا ویژه بانوان است و هرچند هدف اصلی نویسنده از نگارش این کتاب ارتقای سطح کیفی زندگی زنان و دختران بیان شده است ولی با نگاه کردن به فهرست مطالب و مرور مطالب کتاب می‌توان دریافت که دانستن نکات کتاب و رهایی از دروغ‌هایی که مستقیما عزت نفس افراد را نشانه‌ می‌گیرند می‌تواند به هر مخاطبی اعم از زن و مرد کمک کند.

در این کتاب ریچل هالیس در بیست بخش بیست دروغی را که توسط جامعه،‌ خانواده، دوستان و رسانه‌ها به ما القا شده‌اند برایمان فاش می‌کند. هر کدام از این دروغ‌ها به نحوی باعث آسیب دیدن اعتماد به نفس ما هستند و ریچل هالیس با بیانی طنزآلود و شیوا و با بهره‌گیری از وقایع عجیب، خجالت‌آور، مسخره و یا غم‌انگیزی که با هریک از این دروغ‌ها برای خود نویسنده رخ داده است از آن‌ها پرده‌ برمی‌دارد. وقایعی که ریچل هالیس برای بیان نکات مد نظر خود به بیان آن می‌پردازد موضوعاتی هستند که به شدت با روزمرگی انسان امروزی گره خورده‌اند و همین باعث می‌شود که مخاطب به راحتی با جریان روایت هالیس همراه شود.

ریچل هالیس با موشکافی هر دروغ در انتهای هر فصل از کتاب خودت باش دختر روش‌هایی برای کنار زدن این دروغ‌ها و پذیرش واقعیت و ترمیم عزت نفسمان به ما ارائه می‌دهد.

دروغ‌هایی که ریچل هالیس در این کتاب به بیان و بررسی آن‌ها می‌پردازد عبارتند از: چیز دیگری مرا خوشحال خواهد کرد، از فردا شروع می‌کنم، من به اندازه‌ی کافی خوب نیستم، من از تو بهترم، دوست داشتن او برای من بس است، «نه» جواب نهایی است، من در روابط خصوصی با شریک زندگی‌ام خوب عمل نمی‌کنم، مادر بودن را بلد نیستم، الآن باید خیلی جلوتر از این‌ها می‌بودم، بچه‌های مردم خیلی منظم‌تر و مودب‌تر هستند، می‌خواهم با مت دیمون ۹۹ ازدواج کنم، من یک نویسنده‌ی مزخرفم، هرگز نمی‌توانم حقیقت را بگویم، وزنم بیانگر شخصیتم است، نیاز دارم از هر راه ممکن به بی‌خیالی بزنم، تنها یک راه درست برای زیستن وجود دارد و من به یک قهرمان نیاز دارم.

به گفته‌ی ریچل هالیس در پی بیان این دروغ‌ها یک حقیقت نیز نهفته‌ است و آن حقیقت مهم این است که هر فرد خودش و فقط خودش مسئول آدمی که می‌شود و همچنین میزان شادی و رضایتی که از زندگی دارد است. او معتقد است که تا وقتی این دروغ‌ها را که بر سر راه حقیقت قرار دارند، نشناسیم این حقیقت ساده برایمان قابل باور نخواهد بود، زیرا بدون آگاهی از اینکه الآن کجا ایستاده‌ایم نمی‌توانیم به جای جدیدی برویم و به انسان جدیدی تبدیل شویم.